lundi 23 juillet 2007

حروف ع - غ


♥ ♠ ♂ ♠ ♥ ♀ ♥ ♠ ♂ ♥ ♀
عاشق
عاشق شدن : سرخوردگی
دیدن عشاق : شادیهای پنهانی
amoureux
tomber : déception
voir : joie secrète
*****************************
عاصی بودن: خود را متواضع تر نشان دهید
dévergondé (être): montrez-vous plus humble
*******************
عدم توافق: شما به ضرر خودتان عمل میکنید
عدم توافق بین دوستان:ازدواج بسیار موفق
désaccord: vous nuisez à vous-même
entre amis : mariage parfait
***************
عرق سگی : شما قوی خواهید بود
l'eau de vie : vous serez fort


▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲

عروسک : بازی بی معنی
عروسک بودن : پول بر باد دادن
Poupée: jeu vide de sens
être une poupée : argent dispersé
**********************
عروسی: در آن شرکت کردن:کارها پیچیده خواهند شد
در آن رقصیدن: درمقابل خانمها محتاط باشید
عروسی خودتان: شما خانواده تشکیل خواهید داد
عروس بران: شما عشق کسی را نا آگاهانه بخود جذب خواهید کرد
دعوت شدن به عروسی: شادمانی داشتن یک زندگی خانوادگی
noces y être:les affaires sombrent
danser : prenez garde aux femmes
ses propres : vous fonderez un foyer
cortège nuptial : vous gagnerez l'amour de qqn sans le savoir
invités à la noce : plaisirs d'une vie de famille


☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺

عزا : آینده ای خوش
deuil: avenir heureux


☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥

عسل
خوردن عسل : دوستی تازه
تماشای عسل : خوشبختی و کامیابی
انتخاب کردن آن : کارهای سودمندی انجام خواهد شد
miel
en boire : nouvelle amitié
voir : bonheur et prospérité
choisir : bonnes affaires


▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲

عشقبازی ناراحتی و امور ناخوشایند
acte sexuel tracas et déplaisirs


♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠

عصا – چوبدستی - : زجر و عذاب
canne persécutions


▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲

عصای جادویی : شما با اتفاقات عجیب و غریب روبرو خواهید شد
baguette magique vous rencontrerez des choses ou des phénomènes étranges
*******************
عصاره: علاج شدن؛ زندگی طولانی
نوشیدن عصاره: رضایتمندی
نوشیدن عصاره ای تلخ مزه: سورپرایز
Jus guérison, longue vie
boire du jus sucré: satisfaction
boire du jus amer: surprise


☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥

عصبانی بودن از دست کسی که به او علاقمند هستید : عشق و یا پایانی خوش برای انجام کاری
عصبانی شدن : سوء تفاهم در خانواده
از دست یک دوست عصبانی بودن : یک دوست خوب
colère contre qqn à qui vous tenez: amour ou une fin heureuse d'une affaire
se mettre en colère: des malentendus au sein de la famille
être fâché ou en colère contre un ami: un bon ami


*********************
عطسه کردن : یک زندگی طولانی
éternuer : une longue vie


☺ ☻ ☺ ♠ ☼ ☻ ☺ ☻ ☺ ♠

عقاب
درحال پرواز : آرزوهای شما بر آورده خواهند شد
شلیک کردن به آن : از دست دادن چیزی
در یک قفس مشکلات خانوادگی
aigle
en train de voler: vos désirs se réaliseront
tirer sur lui: perte
dans un cage : problèmes familiaux


☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥

عقدکنان: آینده ای خوش
épousailles avenir heureux


☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥

عقیق: هدیه
یافتن عقیق : خوشبختی غیر منتظره
ambre cadeau
trouver de l'ambre : un bonheur inattendu

☺ ☻ ☺ ♠ ☼ ☻ ☺ ☻ ☺ ♠

علف : مراقب کلاهبرداران باشید
بریدن علف : افزون شدن دارائیهایتان
روی علف دراز کشیدن : بیماری
herbe: méfiez vous des escrocs
couper : accroissement des richesses
s'étendre sur l'herbe sèche : maladie
*********************
علف هرز: ضرر ؛ زیان
mauvaises herbes: perte, dégâts




♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣

عمو ، دایی : سود زیاد
oncle grand profit



☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥

عنکبوت
دیدن : یک تحول مثبت در امور شما اتفاق خواه افتاد
کشتن عنکبوت : پیروزی
araignée
la voir : un retournement favorable de la situation dans les affaires
la tuer : victoire


▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲ ▲

عوعو : به اعلان خطر آدمهای خیر خواه گوش کنید
عوعو کردن سگ : احتمال دزدی یا خطر آتش سوزی
aboiement écoutez les mises en garde des personnes bienveillantes
des chiens: voleurs et incendie
**************************
عینک: پیری زود رس
گذاشتن آن بروی چشمان: معتاط باشید
lunettes: vieillesse avancée
les mettre : prudence



☺ ☻ ☺ ♠ ☼ ☻ ☺ ☻ ☺ ♠

غاز
پر کندن غاز : سرخورده شدن
بریان کردن غاز: یک مهمان
خریدن غاز : به شما مانند یک احمق نگاه میشود
خوردن آن : یک همراه پرچانه
غازی که پرواز میکند : یک سفر بزرگ در انتظارتان است
کشتن آن : ارث
غاز وحشی : خبرهایی از خارج از کشور خواهید داشت
پروراندن غاز : یک کار جانفرسا در انتظارتان است
oies
plumer : déception
rôtir : une visite
acheter : vous êtes considéré comme quelqu'un de stupide
manger : une compagnie bavarde
qui volent : un grand voyage
tuer : héritage
sauvages : des nouvelles de l'étranger
engraisser : un travail pénible


☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥ ☼ ☼ ☼ ♥

غایب برگشت زود هنگام یک فرد
absent retour rapide de quelqu'un


☺ ☻ ☺ ♠ ☼ ☻ ☺ ☻ ☺ ♠

غرق شدن
در حال غرق شدن : اتفاق بزرگ
غرق شدن : یک خوشبختی بزرگ را از دست میدهید ، یا ازدواجی بد خواهید داشت
شاهد غرق شدن کسی بودن : سود
noyer
être en train de se noyer : grand hasard
se noyer : un grand bonheur vous échappera, mauvais mariage
voir un noyé : profit


♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠ ♠

غرق شدن در دریا : بدبختی که به دست خود موجب شده ایم
être en train de se noyer dans la mer: malheur par sa propre faute


♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣

غروب آفتاب : پیری عاقبت به خیر
coucher de soleil vieillesse heureuse
*****************************
غش کردن : شما مورد لطف و عنایت خواهید بود
évanouissement : être comblé de bienfaits
************************
غله: خوش یمنی
پاشیدن: سود کلان
درو کردن: شما یک کار پیدا خواهید کرد
خرمن کوبیدن: یک امر پیچیده را آسان خواهید نمود
روی ساقه: سود
خوشه: خوشبختی
céréales prospérité
semer:grand profit
faucher:vous trouverez un emploi
moissonner: vous résoudrez une affaire compliquée
en gerbes:lot,gain
en épis:bonheur